mardi 24 août 2010

Tenter le diable RFI

http://www.rfi.fr/lffr/listes/001/liste_abcdaire_mots_de_l_actu_O.asp




TENTER LE DIABLE 14/10/2007
Les mots de la semaine
écouter 1 min 46 sec

Gilles Makouto nous écrit du Gabon avec une question bien précise ! Quel est le sens de l’expression « Tenter le diable » ? Elle paraît presque contradictoire, puisque dans toutes les religions, ce serait plutôt le diable qui tente : c’est lui le tentateur.
Pour donner un exemple simple, on se souvient du début de la Bible. Dans la Genèse, c’est un serpent qui tente Eve, en lui montrant une pomme, qu’elle fera mordre à Adam pour partager avec lui les joies, les tourments et les punitions liés au péché.
Ce serpent, c’est Satan, c’est le diable déguisé, qui cajole, enjôle, endort le sens moral et fait cascader la vertu de ce couple fondateur. C’est le roi de la tentation, mais il n’est jamais dit que lui-même y soit soumis, qu’il y soit même sensible.
Alors est-ce que c’est l’histoire de l’arroseur arrosé, de celui qui retourne son arme contre lui ? Un peu. Mais surtout il s’agit de voir le diable comme le plus facile à tenter. Tenter le diable, c’est s’approcher d’un tonneau de poudre avec une allumette. En un mot c’est faire de la provocation, c’est tout faire pour que se produise ce qu’on veut éviter, ou ce qu’on prétend éviter…
Retrouvez Les mots de la semaine dans les journaux en français facile du week-end. Chaque semaine, Yvan Amar répond aux questions d'un auditeur.
Yvan Amar
Article publié le 14/10/2007
Imprimer
Envoyer l'article

20/08/2010 :
PUZZLE
19/08/2010 :
ZAPPER
13/08/2010 :
BALADEUR
12/08/2010 :
BUZZ
29/07/2010 :
FUITE
Tous les mots
Et aussi ...
Journal en français facile
Edition de 20:00
Fait du jour
Les faits du jour seront de retour début septembre 2010

*********************************************************************************

jouer avec le feu / tenter le diable
hi,all these expressions mean approximatively the same thing and i was wondering how to translate themjouer avec le feu : to play with fire ?tenter le diable : ?jouer un jeu dangereux : to play a dangerous game ?they all mean "to take a lot of risk","to do something dangerous"thanks


samedi 14 août 2010

از پروین اعتصامی

چه خوش گفت پروین اعتصامی:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست
Le Mot du Jour
haquenée (nom féminin) Cheval ou jument docile, et marchant ordinairement à l'amble.

La Citation du Jour
Il y a des gens qui parlent un moment avant que d'avoir pensé. (La Bruyère)




amble
Allure où un quadrupède lève ensemble les deux jambes d'un même côté.



Quotation of the Day
Everything that is really great and inspiring is created by the individual who can labor in freedom.. (Albert Einstein)

jeudi 12 août 2010

میرزا علی اکبر صابر، شاعر مردمی


میرزا علی اکبر صابر، شاعر مردمی
نگارش در تاریخ 29 فروردین 1389 توسط SDOA
میرزا علی اکبر صابر(۱۲۹۰-۱۲۴۱)٬ را به حق می توان یکی از بزرگترین شعرای معاصر آذربایجان نامید. صابر نه تنها در تاریخ ادبیات آذربایجان، جایگاهی سترگ دارد، بلکه هم چون میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل روزنامه نگار نامی و مبارز میهن مان٬ جایگاهی والا را در مبارزات مردم ایران برای آزادی و برابری به خود اختصاص داده است. شعرهای صابر چون پتکی بر سر محمد علی میرزای قاجار و عمله جهل و ظلم و ارتجاع زمان فرود می آمد و فریاد در گلو مانده مردمی بود که به وسیله او در روزنامه های باکو پژواک می یافت. در آن دوران روزنامه ملانصرالدین٬ به ارگان مجاهدین آذربایجان تبدیل شده بود و صابر در این میان با اشعار آتشین خود٬ آتش به دامن استبداد می انداخت. به ویژه آنجا که با به تمسخر گرفتن ممدلی میرزای قجر می گوید:
ایرانلی دئییل٬ جمله بیلیر «مند علی» یم من
گرگان جفا و ستمین چنگلی یم من
ایرانلی لارین باشلاری نین انگلی یم من
سوررام٬ ایچرم٬ قانلارینی٬ چون زلی یم من
لاشه اؤزومون٬ ات اؤزومون٬ قان اؤزوموندور
شوکت اؤزومون٬ فخر اؤزومون، شان اؤزوموندور
صابر٬ فقط مرد میدان سیاست نیست. او به خوبی علت العلل دردهای ایرانیان را می داند. جهل و نادانی که همیشه بزرگترین دشمن ایرانیان بوده و هست. از این روست که هنگامی که می خواهد آخوندهای طرفدار محمد علی میرزا(همچون میرزا هاشم در محله دوه چی) را به طعن و ریشخند بگیرد٬ از آنان به عنوان کسانی یاد می کند که خوشبختی آنان در گرو نادانی مردم است و به طعن می گوید:
تحصیل علوم ائتمه کی٬ علم آفتِ جان دئیر
هم عقله زیان دئیر؛
علم آفت جان اؤلدوغو مشهورِ جهان دیر
معروف زمان دئیر؛
پندِ پدرانه م ائشیت٬ ای ساده جوانیم
یاخما غمه جانیم؛
خوش اؤل کسه کیم٬ وِل دؤلانیب٬ داغدا چوبان دیر
آسوده همان دئیر؛
صابر یک روشنگر راستین٬ تاریکی ها و پلیدی های مردم دوران خویش را چون دملی چرکین می بیند و آنها را به سختی نشتر می زند. یکی از بزرگ ترین دردهای آن زمان- که بدبختانه هنوز هم تا حدودی هست- این بود که زنان جزو انسان ها به شمار نمی آمدند و پدر خانواده به خود حق می داد٬ هر گونه که دلش می خواهد با همسر و دخترانش و بلکه پسرانش رفتار کند. در آن دوران سیاه، پدر٬ خود داماد خویش را بدون اینکه دختر ببیند٬ انتخاب کرده و دختر بعد از رفتن به حجله بود که با مردی که قرار بود٬ یک عمر زندگی کند٬ روبرو می شد. چه دختر بچه گان بی گناهی که مجبور بودند با مردی همسن و سال پدر خویش ازدواج کنند. از این رو بود که صابر با طعن و نیش از چنین شوهری(از زبان دختر بینوا) یاد می کند:
اول گون کی آداخلادیز، اوتاندیم
اؤغلان دئدیز ارین٬ ایناندیم
ار بؤیله اؤلورموش، ایندی قاندیم
خان دؤستو٬ آمان دی٬ قؤیما گلدی
کرداری یامان دی٬ قؤیما گلدی
دودکش کیمی بیر پاپاق باشیندا
آغ توکلری بللی دیر قاشیندا
گرچی قؤجا دیر٬ بابام یاشیندا
آمما سوراغان دی٬ قؤیما گلدی
کرداری یامان دی٬ قؤیما گلدی
این شعر زیبا بعدها دستمایه ای شد برای یکی از شاه کارهای صنعت سینمای آذربایجان(شوروی) تا از آن فیلم مشهدی عباد ساخته شود. داستانی که در آن پدری ورشکسته٬ دختر ۱۵ ساله و زیبای خود را در حالی که دل به جوانی آراسته و شایسته بسته است٬ به یک پیرمرد ۷۰ ساله شوهر می دهد. فیلمی کمدی با مضمونی انتقادی. بدبختانه این داستان سیاه در سرزمین ما به گونه ای دیگر در حال تکرار است. بدبختانه هنوز هم در سرزمین ما٬ این معضل حل نشده است. هر چند که تراژدی هایی از قبیل مشهدی عباد بیشتر در روستاها و خانواده های فقیر قابل مشاهده است٬ در دیگر خانواده ها(به ویژه با بافت سنتی و مذهبی) این تراژدی به گونه ای دیگر به پیش می رود. در سرزمین ما هنوز پدرها و مادرهایی هستند که برای فرزندانشان٬ هیچ حق انتخابی قائل نیستند و فرزند نیک از نظر آنان٬ آن است که به انتخاب های پدر و مادر بله بگوید و از میان انتخاب آنان٬ یکی را بپسندد. اگر احیاناً این فرزند در دانشگاه یا محیط کار یا در هر جای دیگری(خارج از چارچوب و عرف خانواده) دل بست٬ در این صورت است که یک شورشی و یک فرزند خودسر است که باید با هر تمهیدی شده(او را از آینده ترساندن٬ تهدید به عاق کردن٬ تهدید به طرد شدن و از ارث محروم شدن و خط و نشان کشیدن و حتی در بعضی از خانواده ها با تنبیه فیزیکی)٬ وی را از تصمیمش منصرف نمود. مهم نیست که این فرزند بالغ و عاقل شده٬ مهم نیست که تحصیلکرده است یا نه٬ مهم نیست و مهم نیست. چرا که برای او کوچکترین حق تصمیم گیری و انتخاب قائل نیستند.
0 نظر
انسانـــلار

ستارخان شعر از صابر


ستارخان
نگارش در تاریخ 7 فروردین 1389 توسط
SDOA

حال مجذوبیم گوروب قاره دئمه دیوانه دیر
نعره ی شوریده می ظن ائتمه بیر افسانه دیر
شاعر طبعیم دنیز شعر تریم دردانه دیر
بهجتیم، عشقیم، سروریم، وجدیم احرارانه دیر
انجذابیم جرئت مردانه ی مردانه دیر
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر

تاکی میللت مجمعین تهراندا ویران ائتدیلر
تورکلر ستارخانیله عهد و پیمان ائتدیلر
ظلم و استبداده قارشی نفرت اعلان ائتدیلر
میللته میللیته جان نقدی قوربان ائتدیلر
آیه ی «ذبح عظیم» اطلاقی اول قوربانه دیر
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر

حق مددکار اولدی آذربایجان اتراکینه
آل قاجارین «پروتست» ائتدیلر ضحاکینه
اول شهیدانین سلام اولسون روان پاکینه
کیم توکولموش قانلاری تبریز و تهران خاکینه
اونلارین جنت دئییل دیر منزلی آیا نه دیر؟
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر

ایشته ستارخان باخیز بیر نوعی اقدامات ائدوب
بیر وزیر و شاهی یوخ! دونیانی یکسر مات ائدوب
عرض اسلامی، وطن ناموسینی یوز قات ائدوب
حرمت حیثیت میللتین اثبات ائدوب
ایندی دونیانین توجه نقطه سی ایرانه دیر
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر

ایشته ستارخان! ایرانی احیا ائیله دی
تورک لوک، ایرانلیلیق تکلیفین ایفا ائیله دی
بیر رشادت، بیر هنر گوستردی دعوا ائیله دی
دولتین بیر عینی نی دونیاده رسوا ائیله دی
قاچمیوب پروانه تک اوتدان دئمه پروانه دیر
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر

آفرین تبریزیان ائتدیز عجب عهد و وفا
دوست و دشمن ال چالیب ائیله ر سیزه صد مرحبا
چوخ یاشا دولتلی ستارخان! افندیم چوخ یاشا
جنت اعلاده پیغمبر سیزه ائیله ر دعا
چون بو خدمتلر بوتون اسلامه دیر، انسانه دیر
آفرینیم همت والای ستارخانه دیر
شعر: صابیر دن
***************************************************************
ای خواننده ، از دیدن وجدم مرا دیوانه مپندار ،
و نعره ی شوریده ام را وهم مینگار .
شاعری هستم که طبعم چون دریا و شعر ترم دردانه است
و عیش و خوشیم آزادی و آزادگی .
شیدایی من برای دلاوران است
و آفرینم بر همت والای ستارخان .
چون مجلس ملی را در تهران ویران ساختند
مردم آذربایجان با ستارخان پیمان بستند
تا از استبداد و بیداد نفرت کنند
و در راه ملت و میهن جان سپارند .
آیه ی " ذبح عظیم " برای چنین قربانیان است
و آفرین من بر همت والای ستارخان !
خدا مردم آذربایجان را یاری کرد
تا بر ضحاک آل قاجار بشورند .
درود بر روان پاک شهیدانی
که خونشان خاک تبریز و تهران را گلگون کرد !
جایگاه آنان بهشت برین است
و آفرین من بر همت والای ستارخان .
بنگرید که ستارخان به چه کاری دست زده ،
که نه " شاه " و " وزیر " بل همه ی دنیا را " مات " کرده است .
بر شرف اسلام و ناموس وطن افزوده
و شأن و اعتبار و ملیت خود را به اثبات رسانده است .
اکنون چشم جهانیان به سوی ایران است
و آفرین من بر همت والای ستارخان !
ستارخان کشور ایران را زنده ساخت
و دین ملی خویش را پرداخت .
در جنگ دلیری و مردانگی نمود
و عین الدوله را رسوای جهان کرد .
او پروانه ای نبود که از شعله بگریزد . . .
پس آفرین بر همت والای ستارخان !
آفرین ، ای تبریزیان ، چه خوب به عهد خود وفا کردید !
دوست و دشمن ستایشگر و ثناگوی شماست .
زنده و پاینده باش ای سردار بزرگ !
پیامبر اسلام در بهشت بر تو می بالد
زیرا خدمت تو به اسلام و انسانیت بود . . .
ای آفرین بر همت والای ستارخان !

mardi 10 août 2010

یک بیت شعر

بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری
هر لحظه مرا تازه خدایی دگرآمد . ناصر خسرو
عظمت خداي هر كس به اندازه بزرگي ذهن اوست . موريس مترلينگ