بگذار تا بگریم ، چون ابر در بهاران
….. كز سنگ ناله خیزد ، روز وداع یاران
هر كو شراب فرقت ، روزی چشیده باشد
هر كو شراب فرقت ، روزی چشیده باشد
…. داند كه سخت باشد ، قطع امیدواران
با ساربان بگوئید ، احوال آب چشمم
با ساربان بگوئید ، احوال آب چشمم
…. تا بر شتر نبندد ، محمل به روز باران
بگذاشتند ما را، در دیده آب حسرت
بگذاشتند ما را، در دیده آب حسرت
….. گریان چو در قیامت ، چشم گناهكاران
ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد
…. از بس كه دیر ماندی، چون شام روزه داران
چندی كه برشمردم ، از ماجرای عشقت
چندی كه برشمردم ، از ماجرای عشقت
…..اندوه دل نگفتم ، الا یك از هزاران
سعدی به روزگاران ، مهری نشسته بر دل
سعدی به روزگاران ، مهری نشسته بر دل
….. بیرون نمی توان كرد ، الا به روزگاران
چندت كنم حكایت ، شرح این قدر كفایت
چندت كنم حكایت ، شرح این قدر كفایت
….باقی نمی توان گفت ،الا به غمگساران
http://www.irantapesh.net/Detail.aspx?q=11386113014727
http://saadi.recent.ir/default.aspx?item=10454
http://www.moridemolana.com/new_page_11.htm
http://www.irantapesh.net/Detail.aspx?q=11386113014727
http://saadi.recent.ir/default.aspx?item=10454
http://www.moridemolana.com/new_page_11.htm
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire