jeudi 20 août 2009

اذان نیمه شب

اذان نیمه شب کروبی
شهید مطهری در داستان راستان آورده است که گویا در زمان معتصم عباسی ترکان عهده دار بسیاری از کارهای حکومتی بودند. البته ترکان ماوراءالنهر اون ورها. سرداران ترک در بغداد می گشتند و هرکاری می خواستند می کردند و حکومت عباسی هم کاری نداشت. تا جایی که کم کم دست به عرض و ناموس مردم دراز کردند. نیمه شبی مسلمانی می بیند که یکی از این سرداران دست زنی را گرفته و به زور با خود می برد. مرد جلو می رود فایده نمی کند. زن التماس می کند افاقه نمی کند. و آن سردار ترک زن را به خانه ای می کشاند. مسلمان که می بیند کاری از دستش بر نمی آید بر بام خانه ای می رود و با صدای بلند اذان می گوید. با صدای الله اکبر او در نیمه شب مردم به کوچه و خیابان می ریزند که چه شده است و او با فریاد ماوقع را می گوید و آنها نیز یورش می برند و زن بیچاره را از دست آن سردار ترک خارج می کنند. و این ماجرا باعث می شود که حکومت عباسی فکری برای دست درازی های نظامیان ترک بکند.
چه قدر این مسلمان شبیه شیخ مهدی کروبی خودمان است که اذان نیمه شبش خواب ها را آشفته است. دین فروشان او را به ناسزا گرفته اند که چرا خواب خوش مان را برآشفتی و مردمان، این بار بیدارند چون این جا بغداد نیست و تهران است و تمام ایران است. عده ای دیگر نیز از خواب برخاسته اند. این بار شاید بشود برای این تعدی ها کاری کرد.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire